ترجمه مقاله

کشیمنی

لغت‌نامه دهخدا

کشیمنی . [ ک َ /ک ِ م َ ] (ص نسبی ) با پیمایش . بوزن . مقابل عددی چنانکه نان را آنگاه که در ترازو کشند کشیمنی گویند و آنگاه که یک یک بی کشیدن فروشند عددی نامند. (یادداشت مؤلف ). مقابل چکی . مقابل عددی . رجوع به کشمنی شود.
ترجمه مقاله