ترجمه مقاله

کفات

لغت‌نامه دهخدا

کفات . [ ک ِ ] (ع اِ) فراهم آوردنگاه چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جایی که درآن فراهم آیند و جمع شوند. (از اقرب الموارد). جایی که مردم جمع شوند. (یادداشت مؤلف ) : الم نجعل الارض کفاتاً. (قرآن 25/77). || (مص ) بناگاه مردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مکافتة. (منتهی الارب ): مات کفاتاً. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به اقرب الموارد شود.
ترجمه مقاله