ترجمه مقاله

کلاش

لغت‌نامه دهخدا

کلاش . [ ک َ ] (اِ) عنکبوت را گویند.(برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (ناظم الاطباء). عنکبوت . وتنیده ٔ آن را کلاشخانه گویند. (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ). اسم فارسی عنکبوت . (فهرست مخزن الادویه ). || زغار و پوسیدگی . (ناظم الاطباء). || کپره . کپک . کفک . کَرَه . (یادداشت بخط مردم دهخدا.)
- کلاش گرفتن ؛ کپره زدن . کپک زدن . تَکَرﱡج کره گرفتن . (یادداشت ، ایضاً).
ترجمه مقاله