ترجمه مقاله

کلالة

لغت‌نامه دهخدا

کلالة. [ ک َ ل َ ] (ع مص ) بی فرزند و بی پدر گردیدن . (منتهی الارب ). بی پدر و بی مادر و فرزند شدن . (تاج المصادر بیهقی ). بی پدر شدن و بی فرزند شدن (دهار). کلال . رجوع به این کلمه شود. || کند شدن بینائی و شمشیر و زبان و جز آن . (منتهی الارب ). کند شدن زبان و شمشیر و باد و چشم . (تاج المصادر بیهقی ). کند گردیدن بینائی .(آنندراج ). کلال . رجوع به این کلمه شود. || مانده شدن مردم و شتر. (تاج المصادر بیهقی ). مانده شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به کلال شود.
ترجمه مقاله