ترجمه مقاله

کلاک

لغت‌نامه دهخدا

کلاک . [ ک َ ] (اِ) چوب دراز سرکجی باشد که گل و میوه که دست به آنها نرسد بدان بچینند. (برهان ) (ناظم الاطباء). چوب دراز سرکجی که به هر میوه که دست نرسد چوگان آن را بر شاخه انداخته به زیر کشند و میوه ٔ آن را بچینند. (از جهانگیری )(از انجمن آرا) (از آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله