ترجمه مقاله

کلبتان

لغت‌نامه دهخدا

کلبتان . [ ک َ ب َ ] (ع اِ) انبر آهنگران . (منتهی الارب ). به صیغه ٔ تثنیه انبر آهنگران که آهن تافته را بدان از کوره درآورند. (ناظم الاطباء). بمعنی کلبتین باشد و آن آلتی است که آهنگران و امثال ایشان را، که آهن تفته را بدان برگیرند و آن را انبر هم می گویند. (برهان ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). آلتی است آهنی که آهنگر آهن گداخته را بدان گیرد. (از اقرب الموارد) انبور آهنگران (بحر الجواهر). آلتی است که آهنگر بدان آهن گیرد. (زمخشری ). آلتی است که آهنگران را که بدان آهن گرم را گرفته بدست دیگر از مطرقه می کوبند و آن را انبر و ماشه نیز گویند... ظاهراً این لفظ تثنیه ٔ کلبه است که یک پره ٔ آن را می گفته باشند. (غیاث ). کلبتین . (انجمن آرا) (غیاث ) (ناظم الاطباء). صاحب کتاب «الفاظ الفارسیه المعربة» گوید: الکلبتان آلة من حدید یأخذ بهاالحداد الحدید المحمی ، تعریب «کلپدن ». (نشریه دانشکده ٔ ادبیات تبریز سال اول شماره 10 ص 34). و رجوع به کلبتین شود. || گُلگیر شمع. (غیاث ) (ناظم الاطباء). || گاز که بدان دندان برکنند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ابزاری که بدان دندان را از ریشه کنند. و رجوع به کلبتین شود. || ماشرز. ماشه . || ابزاری که جراحان بدان رگها را گیرند و چفرسته نیز گویند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله