ترجمه مقاله

کله گنجشکی

لغت‌نامه دهخدا

کله گنجشکی . [ ک َل ْ ل َ / ل ِ گ ُ ج ِ] (ص نسبی مرکب ، اِ مرکب ) قسمی کوفته ٔ ریز چون فندقی که در آشها یا خورشها کنند. کوفته ٔ ریز تنها از گوشت که در آش یا خورشها چون فسوجن و قورمه سبزی و جز آنها کنند. کوفته ٔ ریز بی سبزی و بی نخودچی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گوشت چرخ کرده که بشکل گرده های کوچک به اندازه ٔ فندق درآورند و کوفته درست کنند. (فرهنگ فارسی معین ). گوشت کوبیده است که آن را ریزریز گلوله کنند و با پیاز درآمیزند و در روغن سرخ کنند و سپس در آب بجوشانند. این غذا را گاه بصورت مستقل (باآبش ) می خورند و گاه آن را در خورش ریزند و به پلوهای مختلف (آلبالوپلو، لوبیاپلو) می زنند و آن را کوفته ریزه نیز گویند. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ).
- روزه ٔ کله گنجشکی ؛ روزه ای تا نیمروز که کودکان نزدیک بلوغ گیرند.
ترجمه مقاله