ترجمه مقاله

کلوبنده

لغت‌نامه دهخدا

کلوبنده . [ ک ُ ب َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) مهتر غلامان را گویند و به این معنی با کاف فارسی هم بنظر آمده است . (برهان ). مهتر و بزرگ غلامان باشد و آن را به حذف با، کلونده نیز گفته اند. (آنندراج ). بزرگ بندگان . مهتر غلامان . (فرهنگ فارسی معین ). از: کلو (کلان ) + بنده ، لغةً بنده ٔ بزرگ . (از فرهنگ رشیدی ).
ترجمه مقاله