ترجمه مقاله

کلی

لغت‌نامه دهخدا

کلی . [ ک ُ ] (ص نسبی ) به معنی دهی و روستایی باشد چه کل به معنی ده و روستا هم آمده است . (برهان ). روستایی و دهی . (فرهنگ رشیدی ). روستایی و دهاتی . (ناظم الاطباء). منسوب به کل ، روستایی . دهی . (فرهنگ فارسی معین ) :
چون تو صنم و چو ما شمن نیست
شهری وکلی تویی و ماییم .

سنایی (از آنندراج ).


تیز بر ریش و سبلت آن کل
خوه کلی باش و خوه بیابانی .

سوزنی (از آنندراج ).


و رجوع به کُل شود. || (اِ) دهکده . (ناظم الاطباء). || (حامص ) زندگانی و تعیش در ده . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
ترجمه مقاله