کمر سخت کردن
لغتنامه دهخدا
کمر سخت کردن . [ ک َ م َ س َ ک َ دَ] (مص مرکب ) استوار بستن کمربند بر میان . کمربند رامحکم بر میان بستن انجام دادن کاری را :
برآمد چو خورشید بالای تخت
فلک در غلامی کمر کرده سخت .
برآمد چو خورشید بالای تخت
فلک در غلامی کمر کرده سخت .
نظامی .