ترجمه مقاله

کمنة

لغت‌نامه دهخدا

کمنة. [ ک ُ ن َ ] (ع اِمص ) تاریکی بینایی . (از تاج العروس ج 7 ص 322) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خارش و سرخی چشم . (از تاج العروس ج 7 ص 322) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). جرب و سرخی است در چشم و یا ورم پلکها و گویند خارشی است که پلک چشم را می گیرد و بدان سبب سرخ می گردد. (از اقرب الموارد). کمنه ، بادی غلیظ باشد اندر پلک و خداوند این علت هرگاه که از خواب بیدار شود، پندارد که اندر چشم او خاک است یا ریگ .(ذخیره خوارزمشاهی ) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
ترجمه مقاله