ترجمه مقاله

کم کم

لغت‌نامه دهخدا

کم کم . [ ک ُک ُ ] (اِ) زعفران . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اسم هندی زعفران است . (فهرست مخزن الادویه ). || ریگ روان . (از برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بمعنی ریگستان معرب قم گویند و معروف است . (آنندراج ). || قمقمه و کوزه و ابریق . (ناظم الاطباء). آفتابه . فارسی است و قمقم نوعی آوند معرب آن است . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): قمقم ،سبو و کم کم که آوندی است معرب است . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله