ترجمه مقاله

کنبوش

لغت‌نامه دهخدا

کنبوش . [ کُم ْ ] (ع اِ) گلیم سطبر که در زیر زین اسب قرار دهند. (از اقرب الموارد). از آلات رکوب است که در پشت کفل اسب اندازند و آن را انواع مختلف است که با نقره و یا زر و جز اینها آرایند و مخصوص قضات و اهل علم است . (از صبح الاعشی ج 2 ص 129). روپوشی که روی کفل اسبان سواری می گذارند. ج ، کنابیش : کنابیش الزرکش . (از دزی ج 2 ص 492).
ترجمه مقاله