کنجابلغتنامه دهخداکنجاب . [ ک ُ ] (اِ مرکب ) راه آب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : سگی دیوانه از کنجاب بیرون می آید و او را می گزد. (مزارات کرمان ص 28).