ترجمه مقاله

کنجدک

لغت‌نامه دهخدا

کنجدک . [ ک ُ ج ِ دَ ] (اِ) کلفه ای را گویند که بر روی مردم به هم می رسد یعنی روی مردم افشان می شود و آن را به عربی برش می گویند.(برهان ) (آنندراج ) (از جهانگیری ). کلفی که بر روی افتد و به تازی برش گویند. (فرهنگ رشیدی ). کک مک . برش .(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || خال . (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ). || نام صمغی است که آن را عنزروت خوانند و در دواهای چشم و ریشهاو زخمها به کار برند. (برهان ) (آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ) (از جهانگیری ). رجوع به کنجده شود. || پازهر. (برهان ) (آنندراج ) (جهانگیری ) (رشیدی ).
ترجمه مقاله