ترجمه مقاله

کندفهمی

لغت‌نامه دهخدا

کندفهمی . [ ک ُ ف َ ] (حامص مرکب ) بلادت . کودنی . کندی . غباوت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). عبش . (منتهی الارب ). کودنی و بیهوشی و بی شعوری . (ناظم الاطباء). کندذهنی . دیرفهمی . (فرهنگ فارسی معین ) : و کسلانی و بی نشاطی و فرامشتکاری و کندفهمی تولد کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله