کندگوش
لغتنامه دهخدا
کندگوش . [ ک ُ ] (ص مرکب ) کسی که گوش او کم شنو باشد، یعنی چیزی را بلند باید گفتن تابشنود. (برهان ) (از آنندراج ). آنکه گوش وی کم شنود و تا بلند نگویند نشنود. (ناظم الاطباء) :
پریشیده عقل و پراکنده هوش
ز قول نصیحتگران کندگوش .
پریشیده عقل و پراکنده هوش
ز قول نصیحتگران کندگوش .
سعدی .