ترجمه مقاله

کنفلیل

لغت‌نامه دهخدا

کنفلیل . [ ک َ ف َ ] (ع ص ) ریش پهن بزرگ . (برهان ) (ناظم الاطباء) (جهانگیری ). ریش دراز. (فرهنگ رشیدی ): رجل کنفلیل اللحیة، مرد سطبر و انبوه ریش . لحیة کنفلیلة؛ ریش انبوه سطبر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله