ترجمه مقاله

کنگاور

لغت‌نامه دهخدا

کنگاور. [ ک َ وَ ] (اِخ ) نام شهری بود میان همدان و کرمانشاهان و آن را عرب وقتی قصراللصوص نام کرده که دزدگاه شده بود و در زمان پرویز بس آباد بود و در آن قصری بود از قصور پرویز که یکصد ذرع ارتفاع داشت و عمارت آن تمامی از سنگ بود. چنانکه یک پارچه سنگ به نظر می آمده است . (از انجمن آرا) (از آنندراج ). یکی از بخشهای شهرستان کرمانشاهان است . این بخش در شمال خاوری شهرستان واقع شده و در حدود آن به شرح زیر است : از طرف شمال بخش اسدآباداز شهرستان همدان . از طرف خاور شهرستان تویسرکان . از طرف جنوب دهستان خزل شهرستان نهاوند. از طرف باختربخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان . قراء مهم بخش در چهار دره به شرح زیر واقع شده است : 1- دره ٔ خرم رود. 2- دره ٔ سراب فش . 3- دره قره گزلو. 4- دره ٔ سریان . بخش کنگاور از نظر تقسیمات بخشداری چهار دهستان به ترتیب از یک الی چهار تشکیل شده است . جمع قراء بزرگ و کوچک بخش 65 آبادی است . جمعیت آن در حدود 22هزار تن است .دیگر قراء مهم بخش عبارتند از: فش ، گودین ، قارلق ، سلطان آباد، قزوینه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
ترجمه مقاله