ترجمه مقاله

کنگری

لغت‌نامه دهخدا

کنگری . [ ک ُ گ ُ ] (ص نسبی ) منسوب به کُنگُر. (فرهنگ فارسی معین ) :
تو مردم کریمی من کنگری گدایم
ترسم ملول گردی با این کرم ز کنگر.

فرخی (از فرهنگ فارسی ایضاً).


رجوع به کنگر شود.
ترجمه مقاله