کهامةلغتنامه دهخداکهامة. [ ک َ م َ ] (ع مص ) کلان سال گردیدن مرد. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء): کهم الرجل کهامة و کهوماً؛ ناتوان گردید آن مرد. || کند شدن شمشیر. (از اقرب الموارد).