ترجمه مقاله

کهنه کردن

لغت‌نامه دهخدا

کهنه کردن . [ک ُ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ارثاث . تعتیق . اِخلاق .اِبلاء. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فرسوده ساختن : انتضاء؛ کهنه کردن جامه . (تاج المصادر بیهقی ).
ترجمه مقاله