کهن شده
لغتنامه دهخدا
کهن شده . [ ک ُ هََ / هَُ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) کهنه شده . فرسوده شده . ازکارافتاده :
گفته ٔ دانا چو ماه نو به فزون است
گفته ٔ نادان چنان کهن شده عرجون .
رجوع به کهن شدن شود.
گفته ٔ دانا چو ماه نو به فزون است
گفته ٔ نادان چنان کهن شده عرجون .
ناصرخسرو.
رجوع به کهن شدن شود.