ترجمه مقاله

کهکشان

لغت‌نامه دهخدا

کهکشان . [ ک َ ک َ / ک ِ ] (اِ مرکب ) کاه کشان نیز گویند و به تازی مجره خوانند. (فرهنگ رشیدی ). مخفف کاه کشان است ، و آن سفیدیی باشد که شبها به طریق راه در آسمان نماید، و آن از بسیاری ِ ستاره های کوچک نزدیک به هم است و عربان مجره می گویند. (برهان ) (آنندراج ). سفیدیی باشد طولانی که شبها مشابه راه در آسمان نماید، و مؤلف گویدکه خصوصاً در اخیر موسم برسات از سر شام نمایان باشد، یک سر آن به جنوب و سر دیگر به شمال و گاهی از این وضع منحرف هم می باشد. این را کهکشان از آن گویند که مشابه بدان است که کسی کاه را در رسن بسته بر زمین ریگ آلوده کشد و خطها از آن بر زمین پدید آیند، «کَه » بالفتح مخفف کاه است . (غیاث ). کاه کشان . مجره . راه حاجیان . راه مکه . ام النجوم . ام السماء. آسمان دره . شَرَج . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کهکشان گروه عظیمی از ستارگان و اجرام سماوی دیگر است . کهکشانها در عالم به صورت جزایری هستند که به وسیله ٔ فضای رقیقی از یکدیگر جدا شده اند. (فرهنگ اصطلاحات علمی از انتشارات بنیاد فرهنگ ایران ).
- کهکشان راه شیری ؛ مجموعه ٔ تقربیاً هزارمیلیارد ستاره است که خورشید نیز در میان آنهاست . این کهکشان دارای ساختمانی تقریباً به صورت صفحه ٔ مارپیچی است که طول مقطع آن تقریباً یک میلیون سال نوری و مرکز آن دارای تحدب است . منظومه ٔ شمسی خورشید نزدیک به مرکز این صفحه یعنی تقریباً به فاصله ٔ سه پنجم شعاع از مرکز است . (فرهنگ اصطلاحات علمی از انتشارات بنیاد فرهنگ ایران ).
- کهکشان مارپیچی ؛ کهکشانی است که در آن ستارگان ، گرد و غبار و ابرهای گازی ، در بازوهای مارپیچی متمرکز شده اند. به نظر می رسدکه این نوع کهکشان ها، از کهکشانهای بیضوی نتیجه شده باشند، تعداد کهکشانهای مارپیچی ، در کیهان زیاد است ، بازوهای این کهکشانها از ستارگان جوان و سحابیهای تاریک و روشن تشکیل یافته است . منظومه ٔ «کهکشان راه شیری » و کهکشان دجاجه از نوع کهکشان مارپیچی است . (فرهنگ اصطلاحات علمی ایضاً):
نور راه کهکشان تابان در او
چون به سفره لاجورد اندر لبن .

ناصرخسرو.


ناقه ٔ همت به راه فاقه ران تا گرددت
توشه خوشه ٔ چرخ و منزلگاه راه کهکشان .

خاقانی .


دی غباری بر فلک می رفت گفتم کاین غبار
مرکبان شه ز راه کهکشان افشانده اند.

خاقانی .


خون دل زد به چرخ چندان موج
که گل از راه کهکشان برخاست .

خاقانی .


مه به اشک از خاک راه کهکشان
گل گرفت و خاک او اندود بس .

خاقانی .


مجره کهکشان پیش یراقش
درخت خوشه جو جو زِاشتیاقش .

نظامی .


شب ماه خرمن می کند ای روز زین بر گاو نه
بنگر که راه کهکشان از سنبله پرکاه شد.

مولوی .


ترجمه مقاله