ترجمه مقاله

کواز

لغت‌نامه دهخدا

کواز. [ ک َ ] (اِ) تنگ را گویند و آن کوزه ای باشد سرتنگ و گردن کوتاه که مسافران با خود دارند. (برهان ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). مصحف کراز است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). و رجوع به کراز شود. || چوبدستی که خر و گاو بدان برانند. (برهان ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). صحیح گواز است . (حاشیه برهان چ معین ). و رجوع به گواز و گواره شود.
ترجمه مقاله