کوتاه پای
لغتنامه دهخدا
کوتاه پای . (اِ مرکب ) مثل کوتاه پاچه و بعضی به معنی خرگوش گفته اند. (آنندراج ) :
بود به سرپنچه ٔ آهوربای
دست درازیش به کوتاه پای .
از خدنگ وی ارچه در هرجای
آهوان می شدند کوته پای .
و رجوع به کوتاه پا و کوتاه پاچه شود.
بود به سرپنچه ٔ آهوربای
دست درازیش به کوتاه پای .
امیرخسرو (در تعریف یوز، از آنندراج ).
از خدنگ وی ارچه در هرجای
آهوان می شدند کوته پای .
امیرخسرو (از آنندراج ).
و رجوع به کوتاه پا و کوتاه پاچه شود.