کوته زبانی
لغتنامه دهخدا
کوته زبانی . [ ت َه ْ زَ ] (حامص مرکب ) کوتاه زبانی . (فرهنگ فارسی معین ).
نیست از کوته زبانی بر لبم مهر سکوت
تیغها پوشیده در زیر سپر باشد مرا.
و رجوع به کوتاه زبانی و کوته زبان شود.
نیست از کوته زبانی بر لبم مهر سکوت
تیغها پوشیده در زیر سپر باشد مرا.
صائب (از آنندراج ).
و رجوع به کوتاه زبانی و کوته زبان شود.