کودک آمدن
لغتنامه دهخدا
کودک آمدن . [ دَ م َ دَ ] (مص مرکب ) زاییده شدن کودک . متولد شدن کودک :
که از دخترپهلوان سپاه
یکی کودک آمد چو تابنده ماه .
چو نه ماه بگذشت بر خوبچهر
یکی کودک آمد چو تابنده مهر.
و رجوع به کودک و کودک آوردن شود.
که از دخترپهلوان سپاه
یکی کودک آمد چو تابنده ماه .
فردوسی .
چو نه ماه بگذشت بر خوبچهر
یکی کودک آمد چو تابنده مهر.
فردوسی .
و رجوع به کودک و کودک آوردن شود.