ترجمه مقاله

کوربختی

لغت‌نامه دهخدا

کوربختی . [ ب َ ] (حامص مرکب ) بدبختی . ادبار. (فرهنگ فارسی معین ). تیره بختی :
روز خفاش است کور از کوربختی زآنکه او
دشمنی در خفیه با خورشید خاور می کند.

سلمان (از آنندراج ).


رجوع به کوربخت شود.
ترجمه مقاله