ترجمه مقاله

کورمکوری

لغت‌نامه دهخدا

کورمکوری . [ م َ ] (ص مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه ، صفت چشمی بیمار. چشمی دردگن و بهم برآمده که به سختی بیند. چشمی دردگن با پلکهای بهم نزدیک شده و کم بینائی : چشمهای کورمکوری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || آنکه چشمانی با پلکهای سرخ و بهم آمده و اشک ریزان دارد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کسی که دارای چشم کورمکور باشد. گاه نیز این لفظ را به منظور مزاح به کودکانی که دچار چشم درد شده اند می گویند. (از فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده ). و رجوع به کورمکور شود.
ترجمه مقاله