ترجمه مقاله

کوره

لغت‌نامه دهخدا

کوره . [ رَ / رِ ] (معرب ، اِ) کورة. معرب خره . شهرستان . (از برهان ). شهرستان . ج ، کُوَر. (منتهی الارب ). مدینه . (اقرب الموارد). بمعنی بلد.معرب خره . بلوک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). شهرستان . (آنندراج ). شهرستان و ناحیه . (فرهنگ فارسی معین ). یاقوت در معجم البلدان از حمزه ٔ اصفهانی آرد: کوره فارسی است . و ظاهراً این نام در پارسی قدیم «خوره » با خاء نقطه دار بوده ، زیرا ما نام دو کوره ٔ فارسی رااز روزگار ساسانیان داریم که تا قرن هفتم و هشتم هجری ، «اردشیر خره » و «قباد خره » خوانده می شدند. رجوع به خوره و خره شود. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) : حمزةبن یسعبن عبداﷲ که امیری بوده از امرای عرب ، قصد خدمت هارون الرشید کرد... و از او درخواست کرد که قم را کوره و شهری گرداند به انفراد و منبر را درآن بنهد تا در قم نماز جمعه و عیدین به استقلال بگذارند و احتیاج نباشد ایشان را از برای جمعه و عیدین به کوره ٔ دیگر رفتن و نماز کردن . (تاریخ قم ص 28). اعرابی گفت : امیر این کوره را [ اصفهان را ] به بیتی مدح گفته بودم ده هزار درم مرا جایزه ارزانی فرمود. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ). || ناحیه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || چندین قریه ٔ متصل به هم . (ناظم الاطباء). گویند هر شهری کوره ای داردو کوره ناحیه ای است که دارای محال و روستاها باشد. (از اقرب الموارد). سواد، یعنی قریه های شهری . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || کرانه . (منتهی الارب ). || ده و قریه ٔ بزرگ کلان . (ناظم الاطباء). || (اِخ ) یک حصه باشد از پنج حصه ٔ ولایت فارس چه حکمای فارسیان تمامی ممالک فارس را به پنج قسم ساخته اند و هر قسم را کوره نام نهاده : اول آن کوره ٔ اردشیر است ، دویم کوره ٔ استخر، سیم کوره ٔ داراب ، چهارم کوره ٔ شاپور، پنجم کوره ٔ قباد، و آن را خوره نیز گویند. (برهان ). حصه و قسمتی از پنج حصه ٔ فارس که حکما قرار داده بودند مرادف خوره ... و آن کوره ٔاستخر و کوره ٔ اردشیر و کوره ٔ داراب و کوره ٔ شاپور و کوره ٔ غباد بوده و در فارسی کاف و خابه یکدیگر تبدیل می شود، چنانکه غباد و کواد. (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : و از آثار او آن است که به پارس یک کوره ساخته است آن را اردشیر خوره گویند. (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 60). پس عثمان بن ابی العاص در کوره ٔ شاپور خوره رفت و اصل این کوره بشاپور است . (فارسنامه ابن البلخی ص 115). عثمان بن ابی العاص و ابوموسی اشعری به اتفاق برفتند و کوره ٔ ارجان بگشادند و این کوره ٔ قباد خوره است . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 115).
ترجمه مقاله