ترجمه مقاله

کوفان

لغت‌نامه دهخدا

کوفان . [ ک َ ] (ع مص ) گرد گشتن . (منتهی الارب ). گردگشتن ریگ توده . (ناظم الاطباء). تکوف الرمل و القوم تکوفاً و کوفاناً علی غیرقیاس ؛ ریگ توده و قوم فراهم آمدند و گرد گشتند. (از اقرب الموارد). || با کوفیان مانند کردن خود را و نسبت نمودن با ایشان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله