ترجمه مقاله

کوفجان

لغت‌نامه دهخدا

کوفجان . (اِ) قفس مرغان را گویند. (برهان ) (آنندراج ). قَفَص باشد، اما در این معنی و مثالش از منجیک تأمل است . (از فرهنگ رشیدی ). فرهنگ نویسان این دو بیت را شاهد آورده اند :
گر بپرد مرغ جان از کوفجان تن مرا
همچنان اندر هوایت تا قیامت پر زند.

منجیک (از فرهنگ رشیدی و جهانگیری ).


جز شاخسار زلف تواش آشیان مباد
چون مرغ روح ما پرد از کوفجان تن .

سکونی جرفادقانی (از جهانگیری ).


حقیقت آن است که کوفجان به معنی کوچ و کوفج و قُفص است ، یعنی طایفه ٔ کوه نشینان کرمان در معنی کلمه ٔ مزبور قُفص و قُفس نوشته بودند و این دو را بعضی به فتح اول و دوم خوانده به معنی قفس مرغان گرفته اند و «سکونی » آن را به غلط به همین معنی به کار برده است و انتساب بیت اول به منجیک مورد تأمل است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به کوفج و ماده ٔ بعد شود.
ترجمه مقاله