ترجمه مقاله

کومان

لغت‌نامه دهخدا

کومان . [ ] (اِ) صاحب منتهی الارب ذیل تدسیم آرد: به روغن تر کردن و سیاه کردن کومان زنخ بچه را تا چشم نرسد به وی ، و در حاشیه نوشته : کومان برآمدگی باشد .
ترجمه مقاله