ترجمه مقاله

کوهج

لغت‌نامه دهخدا

کوهج . [ هَِ ] (اِ) آلوی کوهی را گویند و به عربی زعرور خوانند و درخت آن را عوسج می گویند. (برهان ) (آنندراج ). زالزالک و کیل کوهی که به تازی زعرور و درخت آن را عوسج گویند. (ناظم الاطباء). در مخزن الادویه «کوهنج » اسم فارسی زعرور است ... «کوهی » و «کوهیج » به فارسی زعرور جبلی است . «کویج » و «کویژ» اسم فارسی زعرور احمر بستانی است ، و نزد بعضی کویژ به زای فارسی به معنی مطلق زعرور است . در تحفه ٔ حکیم مؤمن «کویج »، اسم فارسی زعرور است ظاهراً اصل کلمه کوهیج ، کوهیک (= کوهی ، جبلی ) و صفت است و کویج و کوهج مخفف آن است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). و رجوع به کوهیج شود.
ترجمه مقاله