ترجمه مقاله

کوک

لغت‌نامه دهخدا

کوک . (ترکی ، ص ) به زبان ترکی رنگ کبود را خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). به زبان ترکی کبود باشد. (فرهنگ رشیدی ). به ترکی به واو معروف به معنی کبود و نیلگون . (غیاث ). به زبان ترکی رنگ کبود را کوک و کوک گنبد، یعنی گنبد کبود و از این روی آلوچه نرسیده را کوکجه خوانند و بر سبز نیز اطلاق کنند اما ترکان عراق به ضم کاف فارسی و واو معدوله گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). به ترکی کبود. آبی . (فرهنگ فارسی معین ) :
جدول کشید صفحه ٔ کوک افق به نال
بیرنگ زد رواق معلق به مشک ناب .

نزاری (از فرهنگ جهانگیری ).


|| به ضم کاف و واو غیرملفوظ و سکون کاف عربی ، در ترکی به معنی چاق و تندرست . (غیاث ).
ترجمه مقاله