ترجمه مقاله

کپه

لغت‌نامه دهخدا

کپه . [ ک ُپ ْ پ َ / پ ِ ] (اِ) مرضی است سوداوی که آن را به پارسی کریون گویند اصل آن گر است که به عربی جرب گویند و کپه را معرب کرده قوبه خوانند. (آنندراج ).
- کپه ٔ ارمنی ؛ سالک . ضایعه ٔ پوستی که به شکل زخمی وسیله ٔ لیشمانیا تروپیکا (میکروبی از رده ٔ فلاژله ها از دسته ٔ زوئوفلاژله ها می باشد) بر روی پوست بدن عارض می شود. این میکرب بوسیله پشه ٔ مخصوص به نام فلبوتوم و گاهی بوسیله ٔ مگس یا پشه های دیگر در بدن انسان وارد می شود و یک مخزن و محل تجمع ویروسی شکل میکربها را در محل زخم در پوست بوجود می آورد. معمولا شبها نقاط باز بدن (صورت ، ساق ، دستها، پشت دست ، ساق پاها و پشت پاها) مورد حمله ٔ پشه یا مگس واقع می شود و عامل این ضایعه را وارد بدن انسان می کند. دوره ٔنهفتگی ناخوشی مزبور بسیار متفاوت است و بین پانزده روز تا سه یا چهار سال طول می کشد. ضایعه ابتدا بصورت جوشی کوچک و چرکی است که بزودی بصورت یک توبرکول در می آید. در مرکز توبرکول ایجاد زخم می شود و ترشحات آبکی و زردرنگ از آن مترشح می گردد. دوره ٔ زخم طولانی است و پس از بهبودی اثری در محل زخم از خود باقی می گذارد. بمنظور جلوگیری از ابتلا، لازم است بهر وسیله که ممکن است در موقع خواب خود را از نیش پشه و مگس محفوظ نگهداشت . در صورت ابتلا هم معالجه ٔ موضعی بمنظور جلوگیری از عفونت ثانوی زخم لازم است و هم معالجه ٔ عمومی به جهت از بین بردن عامل مولد مرض . این ضایعه در نقاط مجاور بحرالروم و آسیای صغیر و خاور نزدیک و خاورمیانه بومی است و شیوع آن بیشتر در اواسط تابستان و اوایل پاییز است . (فرهنگ فارسی معین ).
ترجمه مقاله