ترجمه مقاله

ککه

لغت‌نامه دهخدا

ککه . [ ک َک َ / ک ِ ] (اِ) فضله و افگندگی آدمی ، و به عربی براز و غایط گویند. (برهان ). به هندی کسی که آن را جمع کند ککچی گویند و در اصل گه است . (انجمن آرا). سرگین و ککه ٔ آدمی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ککی و در تکلم اصفهانی بکسر اول است اما جهانگیری و رشیدی بفتح اول ضبط کرده اند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). ککا.
ترجمه مقاله