ترجمه مقاله

کیسان

لغت‌نامه دهخدا

کیسان . [ ک َ] (ع اِمص ) سگالش و حیله و بیوفایی . اسم است غدر را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سگالش و غدر و بیوفایی . (ناظم الاطباء). اسم است غدر را. (از اقرب الموارد).
- ام کیسان ؛ لقب زانو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). لقب رکبه و زانو. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- || لقب ضربی که به پشت پای بر سرین مرد زنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
- || قدر و اندازه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله