کیمیاکاریلغتنامه دهخداکیمیاکاری . (حامص مرکب ) عمل کیمیاکار. کیمیاگری . حیله گری : کیمیاکاری جهان دورنگ لعل آتش نهفته در دل سنگ . نظامی .رجوع به کیمیاگری شود.