کینه سنج
لغتنامه دهخدا
کینه سنج . [ ن َ / ن ِ س َ ] (نف مرکب ) کینه دار. کینه کش .کینه ور. کینه ورز. (آنندراج ). انتقامجو :
به جای فرستادن نزل و گنج
چرا با هزبران شدی کینه سنج ؟
به جای فرستادن نزل و گنج
چرا با هزبران شدی کینه سنج ؟
نظامی (از آنندراج ).