کین گستری
لغتنامه دهخدا
کین گستری . [ گ ُ ت َ ] (حامص مرکب ) دشمنی اندازی و سبب خصومت و عداوت گشتن . (ناظم الاطباء). || کین کشی . کین ستانی . انتقامجویی :
ببین تا به هنگام کین گستری
چه خون راندم از زنگی و بربری .
ببین تا به هنگام کین گستری
چه خون راندم از زنگی و بربری .
نظامی .