ترجمه مقاله

گانداره

لغت‌نامه دهخدا

گانداره . [ رَ ] (اِخ ) گنداره . گندار . از جمله ٔ اسامی ساتراپها برطبق نوشته های مورخین و جغرافیون یونانی و آنطور که در کتیبه های داریوی منقوش است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 14 و 15). گندار را بعضی با صفحه ای در شمال و شرق کابل تطبیق کرده اند و برخی با کابل و پیشاور کنونی (ایران باستان پیرنیا ج 2 ص 1452).
ترجمه مقاله