گاه دود
لغتنامه دهخدا
گاه دود. (اِ مرکب ) دود کوره :
پیری مرا بزرگری افکند ای شگفت
بی گاه دود زردم و همواره سرف سرف .
در لغت فرس اسدی چ مرحوم اقبال ص 245 از قول کسائی چنین آمده :
بی گاه و دود زردم و هموار سرف سرف .
پیری مرا بزرگری افکند ای شگفت
بی گاه دود زردم و همواره سرف سرف .
کسائی (از فرهنگ اسدی نخجوانی ).
در لغت فرس اسدی چ مرحوم اقبال ص 245 از قول کسائی چنین آمده :
بی گاه و دود زردم و هموار سرف سرف .