گبر
لغتنامه دهخدا
گبر. [ گ َ ب َ ] (اِخ ) نام شهری است از ولایت بجور و آن مابین کابل و هندوستان واقع است . (برهان ) (جهانگیری ). در بعضی نسخه ها دشت کتر نوشته اند و گفته اند الحال آن جا را کتور گویند و در لغت سیاه پوشان گذشته و کفار آنجا بشدت و غلظت معروف و مشهورند. (انجمن آرا). گویند میر سیدعلی همدانی چندگاهی در آنجا بود و نقد حیات در همانجا سپرده و نعشش از آنجا به ختلان نقل نمودند. (جهانگیری ) :
نه یک سوار است او بلکه صدهزار سوار
برین گواه من است آن که دیده حرب گبر.
نه یک سوار است او بلکه صدهزار سوار
برین گواه من است آن که دیده حرب گبر.
عنصری (از جهانگیری ).