ترجمه مقاله

گردن دادن

لغت‌نامه دهخدا

گردن دادن .[ گ َ دَ دَ ] (مص مرکب ) اطاعت کردن . مطیع شدن . تسلیم شدن . منقاد شدن . اذعان . (منتهی الارب ) :
ز مادر همه مرگ را زاده ایم
بناچار گردن بدو داده ایم .

فردوسی .


ایا آز را داده گردن به مهر
دوان پیش او هر زمان تازه چهر.

اسدی .


همه داده گردن به علم و شجاعت
وضیع و شریف و صغار و کبارش .

ناصرخسرو.


همچو بیژن بسیه چاه درون مانی
ای پسرگر تو به دنیا بدهی گردن .

ناصرخسرو.


گشته گردون به حلم تو گردان
داده گردن به امر تو اختر.

مسعودسعد.


با سلطان قوی کس برنیاید و کسی با او تاب ندارد الا به گردن دادن او را.(اسرارالتوحید ص 203).
ترجمه مقاله