ترجمه مقاله

گردو

لغت‌نامه دهخدا

گردو. [ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ببرگان بخش اردل شهرستان شهرکرد، واقع در 45هزارگزی شمال باختر اردل و 24هزارگزی راه فارسیان به باحیدر در 24هزارگزی راه کوهرنگ . هوای آن معتدل و دارای 115 تن جمعیت است . آب آنجا از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات ، پشم ، روغن و کتیراست . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
ترجمه مقاله