ترجمه مقاله

گرزیدن

لغت‌نامه دهخدا

گرزیدن . [ گ ُ رَ دَ ] (مص ) بضم اول و فتح ثانی بر وزن سنجیدن (؟) بمعنی گرزدن باشد که چاره و علاج کردن است . (برهان ) (آنندراج ). کلمه ٔ مورد بحث مصحف «گزریدن » (گزردن ) است . رجوع به گرزدن و گرزیدن در حاشیه ٔ برهان چ معین شود. || یاری و معاونت نمودن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله