ترجمه مقاله

گرفته شدن

لغت‌نامه دهخدا

گرفته شدن . [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اسیر شدن :
بجنگ ار گرفته شود نوش زاد
بدو زین سخنها مکن هیچ یاد.

فردوسی .


- گرفته شدن آواز ؛ غلیظ شدن آواز، نیکو برنیامدن صدا : آواز او [ خداوند علت جذام ] درشت و گرفته شود. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ترجمه مقاله