گرمی دار
لغتنامه دهخدا
گرمی دار. [ گ َ ] (نف مرکب ) دارنده ٔ مزاج گرم :
ز گرمی کآن هوا در کار او بود
هوا گفتی که گرمی دار اوبود.
و مردم گرمی دار را [ گوشت خرگور ] زیان دارد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
ز گرمی کآن هوا در کار او بود
هوا گفتی که گرمی دار اوبود.
نظامی .
و مردم گرمی دار را [ گوشت خرگور ] زیان دارد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).